قصه از اینجا شروع شد که رفتم برای فرزندم برای کلاس اول ابتدائی ثبت نام کنم که پس از کلی نوبت گرفتن 2 هفته ای خانم مسئول تست سلامت دانش آموز پس از پرسیدن چند سوال مبهم تشخیص دادند که دانش آموز مشکل دارد و نیاز به تست کارشناسی میباشد
القصه رفتیم تا برای تست کارشناسی افتادیم توی صف 1هفته ای دیگه با کلی التماس گفتند فردا بیاید تا از فرزندتان تست سلامت کارشناسی بگیریم با کلی اضطراب و ایراد گرفتن از همسرم و ایشان از من رفتیم برای تست کارشناسی پس از 45 دقیقه تست کارشناس مربوطه ما را خواستند و گفتند فرزند شما مشکلی ندارندکه هیچ بلکه بیشتر از سنشان میفهمند .
بعضی مواقع کارشناس اگر سوالش را درست مطرح نکند نمیتواند به جواب درستی از یک آزمایش دست یابد و یا تست در زمان خستگی کارشناس و یا دانش آموز و یا ترس نو آموز بعلت ذهنیت منفی نسبت به آزمون و یا کارشناس نبودن یک فرد در حیطه تست میتواند با سرنوشت یک دانش آموز بازی کند
گاهی اوقات مثل مورد فوق بی حوصلگی و نداشتن زبان گویا برای تفهیم یک تست میتواند با سرنوشت یک دانش آموز بازی کند ! و یک خانواده را در طلاطم یک معضل سرگردان و درگیر کند !
بعد مارا معرفی کردند برای واکسیناسیون که مسئولش گفتند نوبت ندارید بروید 2 هفته دیگر بیایید باز هم با کلی التماس سریعا با کلی منت به ما همان لحظه نوبت دادند و با کلی گلایه خانم پرستار که نوبت نداشتید باید نوبت میگرفتید و کلی منت واکسن هم زدیم
اما .....جای این سوال برایم باقی مانده که هیچ مشتری برای واکسن زدن در آن درمانگاه نیامده بود و سرشان خیلی خلوت بود پس چرا سعی میکردند کار ما را به 2 هفته دیگر موکول کنند واقعا مشکلی که در عرض 2 دقیقه حل شد چرا میخواستند به عقب بیاندازند .
چندی پیش برای حل یک مشکل مخابراتی به مخابرات زنگ زدم موافقت کردند برای پیگیری تماس گرفتم فردی دیگر گوشی را برداشت و عرض مشکل نمودیم فرمودند چطور ممکن است که بدون مکاتبه و در خواست کتبی همچین کاری برای شما انجام داده باشند محال است و خلاصه با کلی صحبت دیدم به نتیجه نمیرسم که هیچ فقط وقتم را دارم میگیرم
با کلی عذر خواهی و اینکه ظاهران اشتباه شده و من مشکلی ندارم تلفن را قطع کردم سعی کردم همان فرد دیروزی را پیدا نمایم خلاصه پس از کلی تماس آن فرد را پیدا نمودم و مشکل را دوباره برایش مطرح نمودم و ایشان قول مساعد دادند که تا 1 ساعت دیگر این مشکل شما حل خواهد شد و چنین نیز شد!
و یا آبدار چی را میشناسم که تا وارد اداره شان میشوی و شما را سرگردان میبیند پرونده را از دستتان میگیرد و در عرض نیم ساعت بی مزد و منت پیگیر کارهایتان میشود
به نظرم نظام اداری از بیکاری بی عاری و خدا نامحوری رنج می برد خدا را در کارهایشان در نظر نمیگیرند و میخواهند خدا آنها را ببیند ! بعد هم میروند دعای توسل میخوانند و از خدا میخواهند این گرفتاری و این حجاب را و این گرفتاری را از جلوی چشمان شان و از زندگی شان بردارد .
(میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز )
درباره خودم
لوگوی وبلاگ
منوی اصلی
صفحه نخست
پست الکترونیک
صفحه ی مشخصات
خانگی سازی
ذخیره کردن صفحه
اضافه به علاقه مندیها
فهرست موضوعی یادداشت ها
نوشته های پیشین
لوگوی دوستان
لینک دوستان
لحظه های آبی پنجره ای رو به سپیدی نــــــد یـــــــــــر نغمه ی عاشقی تنهایی......!!!!!! ققنوس... .: شهر عشق :. @@@این نیزبگذرد@@@ سایت روستای چشام (Chesham.ir) رازهای موفقیت زندگی صبح امید Dark Future سایت حقوقی (قانون ایران) www.LawIran.ir شهید شلمچه نگاه نو اصولی رایانه پرسپولیس تینا delshekasteh مهندسی پیوند ارتباط داده ها DCL vagte raftan مناجات با عشق عشقی هیئت حضرت زهرا(س)شرفویه مجله تفریحی سرگرمی فیسبوکی ها دهاتی دکتر علی حاجی ستوده الکترونیک و کارما قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی حاج آقا مسئلةٌ آمار وبلاگ
بازدید امروز :4
بازدید دیروز :14 مجموع بازدیدها : 41279 خبر نامه
وضعیت من در یاهو
موسیقی وبلاگ
جستجو در وبلاگ
|